دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام
دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام
مسئله دعا و نیایش یکی از مهمترین مسائلی است که در مکتب تشیع جایگاه خاصی داشته است و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیوسته آن را در سیره عَمَلی خود تبلیغ و ترویج نموده اند. گواه و شاهد بر این امر، ادعیه بسیاری است که از جانب ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است؛ دعاهایی چون: دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعا عرفه، ابو حمزه ثمالی، صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه مأثوره.
الف. یکی از مواقعی که اهل بیت علیهم السلام به دعا و استمداد از قدرت لا یزال الهی روی میآوردند، هنگام خطرات و پیشامدهای ناگوار و سخت بوده است که «میدانهای نبرد و مبارزه» از جمله این مواقع است:
1. در ماجرای جنگ بدر - که نخستین و سختترین جنگ بزرگ مسلمانان با مشرکان بود - ابن عباس چنین نقل میکند: شبی که در روز آن جنگ بدر رخ داد، پیامبرصلی الله علیه وآله به همراه مسلمین به مناجات و راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند. (22) رسول خداصلی الله علیه وآله رو به قبله ایستاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده بود و همچنان به نیایش و استغاثه ادامه میداد تا آنجا که عبا از دوشش به زمین افتاد. ایشان در دعایش عرض میکرد: «خدایا! وعدهای را که به من دادهای، تحقق بخش! پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.» (23)
2. درباره جنگ احد نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: زمانی که مردم در روز جنگ احد پیامبرصلی الله علیه وآله را رها کردند و از اطراف ایشان متفرق شدند، رسول خداصلی الله علیه وآله دست به دعا برداشته، عرض کردند: «اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ...؛ (24) بارخدایا! سپاس مخصوص توست. به سوی تو شکوه میآورم و از تو یاری میجویم.»
3. همچنین امام علی علیه السلام در مواقع حساسِ میدانهای جنگ، به وسیله دعا کردن از خداوند استمداد میجستند؛ از جمله در «یوم الهریر» که سختترین روز نبرد صفین بود و جنگ بر دوستان امیر المؤمنین علیه السلام شدّت گرفته بود، دعای «کَرْب» را قرائت کردند و آن دعایی است که اگر شخص گرفتار و غمگین بخواند، خداوند او را از آن غم نجات میبخشد: «دَعَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَی أَوْلِیائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْکَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ کَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ.» (25)
4. نمونه بارز دیگر این أمر، حضرت سید الشهداءعلیه السلام میباشد؛ همان وجود نازنینی که وقتی در کربلا و در سختترین شرائط قرار گرفت، تنها پروردگار خود را خواند و از او یاری خواست.
- از جمله وقتی در عصر تاسوعا، سپاهیان «عُمر سعد» قصد آغاز حمله را داشتند، امام علیه السلام خطاب به برادر خود، حضرت ابو الفضل علیه السلام فرمود: «إِرْجِعْ إِلَیهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الاِْسْتِغْفَارِ؛ (26) به سوی آنان باز گرد و اگر توانستی، امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز، مناجات و استغفار با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا میداند که من به نماز برای او و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار علاقه دارم.»
- در صبح روز عاشورا آن هنگام که «عمر سعد» مشغول آرایش صفوف لشکر خویش بود، چون چشمان امام علیه السلام به انبوه لشکر دشمن افتاد و سیل عظیم صفوف دشمن را در مقابل خویش دیدند که کمر به قتل وی بسته اند، دستها را به سوی آسمان بلند کرده، این دعا را خواندند:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی؛ (27) بار خدایا! تو در هر غم و اندوهی، تکیه گاه و در هر پیشامد ناگواری، مایه امید من هستی.»
- و بنا بر نقل شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و سید بن طاوس در «اقبال»، امام علیه السلام در آخرین دقایق حیات خود چشمان مبارک را باز کرده و به سوی آسمان متوجه گردیده، برای آخرین بار با پروردگار خویش چنین مناجات نمودند: «اللَّهُمَّ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمَ الْجَبَرُوتِ شَدِیدَ الْمِحَالِ غَنِی عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِیضَ الْکِبْرِیاءِ...؛ (28) ای خدایی که مقامت بس بلند، غضبت شدید و نیرویت بالاتر از هر نیرو است! از مخلوقات خویش بی نیاز هستی و در کبریا و عظمت خویش فراگیر.»
ب. همچنین از دیگر مواردی که ائمه علیهم السلام متوجه بارگاه قدس ربوبی شده، به مناجات با خدا میپرداختند، لحظاتی بود که از سوی دشمنان «تهدید به مرگ میشدند» و جان گرامیشان در معرض خطر قرار میگرفت:
1. از جمله این ادعیه، دعای امام صادق علیه السلام است. آن هنگام که منصور (خلیفه عباسی) حضرت را فرا خوانده بود و قصد کشتن ایشان را داشت: «فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیهِ رَأَیتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی سَرِیرِهِ وَ فِی یدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یرِیدُ أَنْ یقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَی جَعْفَرٍعلیه السلام وَ هُوَ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْکَلَامَ الَّذِی کَانَ جَعْفَرٌعلیه السلام یحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیهِ بِهِ...؛ (29) [راوی میگوید:] زمانی که امام علیه السلام را نزد منصور بردم، او را دیدم که بر روی تختش نشسته و در دستش عمود آهنینی است که میخواهد با آن امام را به قتل برساند. در این بین، به جعفر [بن محمد] علیهما السلام نگاه کردم و دیدم که دو لبانش حرکت میکند؛ پس شک نکردم که منصور او را میکشد، اما کلام جعفرعلیه السلام را نفهمیدم....»
2. همچنین در مرتبه دیگری که امام صادق علیه السلام به دربار منصور احضار شده بودند، ولی با سلامت از نزد او بیرون آمدند، در پاسخ کسی که از علت این امر شگفت سؤال کرده بود، فرمودند: «دعای جدم امام حسین علیه السلام را خواندم.» ربیع که راوی این جریان است، میگوید: «به خدا سوگند! هیچ گاه در گرفتاریها این دعا را نخواندم، مگر آنکه مشکلم بر طرف شد.» (30)
3. و از این قسم است دعای امام کاظم علیه السلام آن هنگام که آن حضرت را در گودال حیوانات درنده انداختند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ...؛ (31) به نام خداوند بخشاینده مهربان. خدایی جز او نیست، تنهای تنهاست، وعدهاش را تحقق بخشید و بندهاش را یاری کرد، به لشکریانش عزت عطا فرمود، تمام گروهها [ی کفر و شرک] را به تنهایی شکست داد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.»
در خاتمه، این نکته را یادآور میشویم که اگر چه دعا در پیشامدهای ناگوار و مواقع نیاز مؤثر بوده و بدان سفارش شده است، لکن این گونه نیست که تنها محدود به چنین موقعیتهای خاص باشد؛ چرا که مسئله دعا و مناجات با پروردگار از امور فطری بشر است که در همه انسانها - از هر دین و آیینی که باشند - به نحوی بروز و ظهور دارد. از این رو، باید بکوشیم که این حالت فطری را که ممکن است در اعماق ضمیر انسان مدفون گشته و تنها در حالات اضطرار و نیاز رخ بنماید، به صورت عنصری فعال در صحنه زندگی خود آشکار سازیم و آن را یکی از ضروریات زندگی معنوی خود به شمار آوریم؛ چنان که در فرهنگ قرآنی ما نیز «دعا» از امور ضروری در حیات ایمانی معرفی شده است که دوری از آن پیامدِ تنزل شخصیت و مهجوریت انسان از رحمت الهی را خواهد داشت: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ (32) «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
22) چنان که آیه 9 سوره انفال نیز به این مطلب اشاره دارد: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ.»
23) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق، ج 4، ص 437، ذیل آیه 9 سوره انفال.
24) بحارالانوار، ج 88، ص 209.
25) همان، ص 238.
26) سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، قم، جامعه مدرسین، حوزه علمیه، 1378 ش، ص 141.
27) همان، ص 160.
28) همان، ص 263.
29) بحارالأنوار، ج 88، ص 281.
30) مکارم الاخلاق، فضل بن حسن طبرسی، منشورات شریف رضی، چاپ ششم، 1392 ق، ص 350.
31) بحارالانوار، ج 88، ص 328.
32) غافر / 60.