سرمشق انتظار

چرا برخی دعاها مستجاب نمی‏شود؟

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۴۶ ب.ظ

چرا برخی دعاها مستجاب نمی‏شود؟

یکی از پرسشهایی که فراوان مطرح می‌شود این است که چرا دعاهای ما مستجاب نمی‌شود؟ و گاه این پرسش با بدبینی به وعده‏های الهی مطرح می‌شود.

به طور مثال گفته می‌شود: ما این همه دعا کردیم؛ چرا «بیمار ما شفا نیافت»، «برای ما کار پیدا نشد»، «مسئله ازدواج ما حلّ نشد»، «کنکور قبول نشدیم»، «در بانک برنده نشدیم» و...؟

برای روشن شدن پاسخ لازم است به نکاتی توجّه شود:

1. اهمیت دادن به دعا

دعا در لسان قرآن و روایات از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، قرآن دعا را عامل استجابت (1)، موجب رابطة نزدیک و تنگاتنگ با خدا (2) و ارزش و قیمت یافتن انسان می‌داند. (3) در روایات نیز دعا مخ عبادت (4)، برآورندة حاجات (5)، و رَدْکنندة بلاها و قضاها معرّفی شده است. (6)

2. حد انتظار از خداوند

دعا یکی از علل و اسباب موفقیت و رسیدن به حاجات است؛ لذا از علل و اسباب دیگر نباید غافل شد، و در کنار دعا باید از عوامل و علل طبیعی بهره جست و مثلاً برای شفای بیمار به دکتر و متخصص مراجعه کرد و از دارو استفاده نمود، و یا برای قبولی در دانشگاه باید درس خواند و تلاش کرد.

بنای خدا بر این است که هر کاری از راه و اسباب خود انجام گیرد. و حد انتظار ما هم باید در عین دعا، انجام کارها از مسیر خود باشد، و در کارها توقع معجزه و کرامت را نداشته باشیم.

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «اَبَی الله اَنْ یجْرِی الْاَشْیاءَ اِلَّا بِاَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَی‏ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً؛ (7) خداوند اِبا دارد که [کارها و] اشیاء را جز از اسباب و مسیر خود جاری سازد، پس برای هر چیزی سبب و علّتی قرار داده است و برای هر سببی شرحی و برای هر شرحی علمی.»

نکته جالب در این روایت این است که می‌فرماید: خداوند برای هر کار و هر چیزی سبب و علّتی قرار داده است؛ لذا استفاده از دارو و پزشک به سوی غیر خدا رفتن نیست؛ بلکه عین توجّه به خدا است؛ چون خداوند است که در دارو قدرت شفا‏دهندگی قرار داده و به پزشک توان تشخیص.

جمعی بر این باورند که استفاده از اسباب ظاهری توجّه به غیر خداوند است و فقط دعا توجّه به خداوند می‌باشد. روایت فوق این گمان و اعتقاد را ناروا می‌داند.

3. علل تأخیر در اجابت دعا

گاه به عللی اجابت دعا تأخیر می‌افتد: دعا ممکن است با تأخیر و بعد از گذشت زمان مستجاب شود. راز این مسئله چند چیز می‌تواند باشد:

الف. عطا و اجر بیشتر

امام علی‌علیه‌السلام فرمود: «وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَةُ لِیکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِل‏...؛ (8) چه بسا استجابت دعا به تأخیر می‌افتد تا باعث بیشتر شدن پاداش درخواست کننده و زیاد شدن عطای امیددارنده شود.»

ب. صدای محبوب

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی إِنِّی لَأَحْمِی وَلِیی أَنْ أُعْطِیهُ فِی دَارِ الدُّنْیا شَیئاً یشْغَلُهُ عَنْ ذِکْرِی حَتَّى یدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنِّی لَأُعْطِی الْکَافِرَ مَنِیتَهُ حَتَّى لَا یدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ بُغْضاً لَهُ؛ (9) خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: به عزّت و جلال و عظمت و منزلتم سوگند که من امتناع می‌کنم که دوستدار خود را چیزی در دنیا عطا کنم که او را از یاد من باز می‌دارد تا مرا بخواند و من [دوست دارم] صدای او را بشنوم. و به‏راستی آرزوهای کافر را برآورده می‌کنم تا مرا نخواند که صدای او را بشنوم.»

همچنین حضرت‌علیه‌السلام فرمود: «بنده‌ای دعا می‌کند، خدا به دو فرشته می‌فرماید: دعای او را به اجابت رساندم؛ ولی حاجتش را نگه دارید؛ زیرا دوست دارم آواز او را بشنوم؛ ولی بنده‌ای دعا می‌کند، خدا می‌فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را خوش ندارم.» (10)

حضرت صادق‌علیه‌السلام فرمود: «روزی حضرت ابراهیم‌علیه‌السلام در اطراف کوه بیت المقدس، مردی را دید که مشغول نماز است. پرسید: برای که نماز می‌خوانی؟ جواب داد: برای پروردگار... سؤال کرد: از چه محلی غذا تهیه می‌کنی؟ اشاره به درختی کرد و گفت: میوة این درخت را می‌چینم و برای زمستانم ذخیره می‌کنم. حضرت ابراهیم‌علیه‌السلام پرسید: ممکن است مرا به منزل خود ببری تا مهمان تو باشم؟... وقتی به منزل رسیدند، حضرت ابراهیم‌علیه‌السلام پرسید: کدام روز بزرگ‌ترین روزهاست؟ گفت: روز قیامت. فرمود: خوب است با هم دعا کنیم که از شرّ آن روز در امان باشیم. گفت: دعا را برای چه می‌خواهی؟ به خدا سه سال است که دعایی کرده‌ام، هنوز مستجاب نشده است.

ابراهیم‌علیه‌السلام فرمود: اگر خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد، اجابت دعایش را به تأخیر می‌اندازد تا مناجات کند؛ امّا اگر از بنده‌ای خشمگین باشد، در اجابت دعایش تعجیل می‌کند تا او را دیگر نخواند. آن‌گاه پرسید: حاجت تو چه بوده است؟ پیرمرد گفت: سه سال پیش گلّة گوسفندی از اینجا گذشت. جوانی زیبا گوسفندان را نگه‌داری می‌کرد. از او پرسیدم: گوسفندها از کیست؟ گفت: خلیل الرحمان. آن روز درخواست کردم: خدایا! اگر روی زمین دوستی داری به من نشان ده! ابراهیم‌علیه‌السلام فرمود: خدا دعایت را مستجاب کرده است. من ابراهیم خلیل هستم. پیرمرد او را در آغوش کشید. (11)

4. استفاده از زمانها و مکانهای مقدّس

دعا در هر زمان مؤثر است؛ ولی برخی زمانها تقدّس ویژه‌ای دارد که باید سعی کنیم از آن زمانها برای دعا بهره‌برداری کنیم: همچون شب و روز جمعه (12)، پس از نمازهای واجب (13)، ماه مبارک رمضان (14)، سحرگاهان (15)، شب و روز عرفه (16)، و بین الطلوعین.

امام علی‌علیه‌السلام فرمود: «دعا را در چهار وقت غنیمت شمارید: 1. در وقت تلاوت قرآن؛ 2. گفتن اذان؛ 3. آمدن باران؛ 4. روبرو شدن رزمندگان مسلمان با کفار.» (17)

و همین‌طور مکانهای خاص و ویژه‌ای داریم که درصد قبولی دعا در آن بالا است، و باید از آنها استفاده کنیم. مثل: کعبه، مسجد الحرام، مدینه منوره، مسجد النبی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و مسجد کوفه، و کلّاً مساجد و حرم امام حسین‌علیه‌السلام و... .

حضرت صادق‌علیه‌السلام بیمار شد، امر فرمود که فردی را اجیر کنند تا به زیارت قبر امام حسین‌علیه‌السلام برود و برای ایشان دعا کند. شخصی که اجیر شده بود، علّت را پرسید و عرض کرد: فرقی بین دو امام نیست؛ چرا برای شفای این امام نزد آن امام برویم؟ حضرت فرمود: سخن تو درست است؛ امّا ندانسته‌ای که خداوند متعال سرزمینهایی دارد که در آنجا دعا مستجاب می‌شود و حرم سید الشهداء‌علیه‌السلام از آنهاست.» (18)

5. مراعات آداب و شرایط دعا

دعاکردن و حاجت خواستن آداب فراوانی دارد که از حوصلة این مقال خارج است و فقط به گوشه‌ای از آداب آن که مرحوم شیخ عباس قمی در «سفینۀ البحار» نام برده، اشاره می‌کنیم.

حضرت صادق‌علیه‌السلام فرمود: «خداوند دعای قلبی که قساوت داشته باشد، مستجاب نمی‌کند.» و فرمود: «هر وقت دعا کردی، باورت این باشد که حاجتت درب خانه (آماده) است.» و ذکر نمود که: «از آداب دعا، وضو داشتن، عطر زدن، رفتن به مسجد، صدقه، رو به قبله بودن، خوش‌گمانی به خداوند در زود اجابت نمودن، توجّه قلبی، با روزه بدن را از حرام پاکیزه نمودن، تجدید توبه، اصرار بر دعا، عمومی بودن دعا و حاجت را نام بردن، خشوع و گریه و حال داشتن، اعتراف به گناهان، مقدّم داشتن برادران دینی (در دعا)، بالا بردن دستها، اسم اعظم الهی را بردن، مدح و ثنای الهی نمودن، دعا را با صلوات آغاز و تمام نمودن، و ماشاء الله... گفتن. (19)

شخصی از حضرت صادق‌علیه‌السلام سؤال کرد: با توجّه به آیة شریفة «اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ (20) «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.» ما خدا را می‌خوانیم؛ ولی او دعای ما را به استجابت نمی‌رساند؟ امام‌علیه‌السلام فرمود: آیا به گمان تو خدا خُلف وعده می‌کند؟ عرض کرد: نه! فرمود: پس چرا دعای شما مستجاب نمی‌شود؟ گفت: نمی‌دانم. حضرت فرمود: ولی من رازِ آن را به تو می‌گویم: هر کس خدا را در آنچه فرمان داده؛ اطاعت کند، سپس خدا را با دعایی بخواند که دارای شیوة مخصوصی است، دعایش مستجاب می‌شود. عرض کردم: منظورِ‌تان از شیوة دعا چیست؟ امام‌علیه‌السلام فرمود: نخست خدا را حمد و ستایش کن، سپس نعمتهایی که به تو داده است بر زبان بیاور و آنگاه شکرگزاری کن و بعد بر محمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله صلوات فرست و سپس گناهان خود را به یاد بیاور و به انجام آنها اقرار کن و از آنها به خدا پناه ببر، این است جهت و روش دعا.» (21)

رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَی: یا ابْنَ آدَمَ! أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ وَ لَا تُعَلِّمْنِی مَا یصْلِحُکَ؛ (22) خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:‌ای فرزند آدم! در آنچه دستورت داده‌ام مرا اطاعت کن، و آنچه که مصلحت توست [خود بهتر می‌دانم، تو] به من یاد مده [و به من خدایی نیاموز]!»

با توجّه به نکات پیش اوّلاً باید گفت: هیچ دعایی بی‌اجابت نیست. نکتة مهمّی که باید خیلی به آن توجّه شود این است که هیچ دعایی بی‌اثر نیست و به صورت مطلق رد نمی‌شود. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اِنَّ رَبَّکُمْ حَیی کَرِیمٌ، یسْتَحْیی اَنْ یبْسُطَ الْعَبْدُ یدَیهِ اِلَیهِ فَیرُدَّهُمَا صِفْراً؛ (23) به‏راستی خداوند با حیا و بخشنده است. [لذا] حیا می‌کند که بنده‌ای دو دست خود را به سوی او باز کند [و به آسمان بالا برد] و خداوند آن دست را خالی برگرداند.»

دعا علاوه بر این که ثواب اخروی دارد، در همین دنیا نیز آثاری دارد؛ گرچه نوع اجابت فرق می‌کند: گاهی ثواب آخرتی را در پی دارد و گاه دفع بلا و گاه رسیدن به حاجتِ خواسته شده.

امام سجّاد‌علیه‌السلام فرمود: «الْمُؤْمِنُ مِنْ دُعَائِهِ عَلَى ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ یدَّخَرَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ یعَجَّلَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ یدْفَعَ عَنْهُ بَلَاءٌ یرِیدُ أَنْ یصِیبَهُ؛ (24) مؤمن از دعای خود به یکی از سه نتیجه و امر می‌رسد: یا برای [آخرت] او ذخیره می‌شود، و یا با سرعت [حاجتش] برآورده می‌شود، و یا بلایی که بنا بوده به او برسد [با این دعای او] دفع می‌شود.»

خیلی از ما انسانها از آخرت و ذخیره نمودن خیرات برای خود غافل هستیم و مرتب برای حاجات دنیوی دعا می‌کنیم. وقتی خداوند می‌بیند که ما ذخیرة آخرتی نداریم، در برابر دعاهایمان پاداشهای آخرتی می‌دهد و حاجت دنیوی ما را برآورده نمی‌کند، و این امر در آخرت برای ما روشن می‌شود. حضرت صادق‌علیه‌السلام فرمود: «فَیتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا مِمَّا یرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ؛ (25) مؤمن [در قیامت] آرزو می‌کند که‌ای کاش دعاهای او در دنیا مستجاب نشده بود، به‏خاطر پاداشهای نیکی که می‌بیند.»

در حدیث دیگری می‌خوانیم، از امام صادق‌علیه‌السلام نقل شده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِی دَعَوْتَنِی فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا وَ دَعَوْتَنِی فِی کَذَا وَ کَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَیتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا مِمَّا یرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ؛ (26) به‏راستی مؤمن خدا را برای حاجتش می‌خواند. پس خداوند می‌فرماید: حاجت او را به تأخیر اندازید، به‏خاطر اشتیاقی که به [شنیدن] صوت و دعایش دارم. وقتی روز قیامت می‌شود، خداوند می‌فرماید: بندة من! از من [حاجت] خواستی و من اجابتت را به تأخیر انداختم؛ در حالی که ثوابت فلان مقدار است. و فلان دعا را کردی [باز هم] اجابت را به تأخیر انداختم؛ در حالی که فلان ثواب را داری. همچنین حضرت فرمود: [در چنین حالی] مؤمن آرزو می‌کند که [ای کاش] هیچ دعایی برای او در دنیا مستجاب نشده بود، به‏خاطر ثواب خوبی که می‌بیند.»

امّا طبق بخش سوم حدیث، بسیار اتفاق می‌افتد که بیماری یا خطری برای ما یا بستگان بنا است پیش آید، و یا تصادفی منجر به مرگ و امثال آن، در همان حال انسان برای حاجت دنیوی دعا می‌کند و خداوند به جای اینکه حاجت دنیوی او را برآورده سازد، دعای او را خرج دفع بلا و گرفتاریی که بنا بوده پیش بیاید می‌کند و آن خطر را از او دور می‌سازد، و اگر خود انسان هم متوجه بود، آن حاجت دنیوی را رها کرده برای دفع آن بیماری و یا تصادف دعا می‌کرد، پس در این مورد نیز حاجت مهم‌ترش برآورده شده است؛ ولی اطلاع ندارد. و گاه محرّک این دعا خود خداوند است.

حضرت امام کاظم‌علیه‌السلام فرمود: «مَا مِنْ بَلَاءٍ ینْزِلُ عَلَى عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَیلْهِمُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعَاء؛ (27) هیچ بلایی بر بندة مؤمن نازل نشود؛ مگر آنکه خداوند به او الهام می‌کند تا دعا نماید.»

ثانیاً خود دعاکردن نوعی استجابت است. اینکه انسان حال دعا داشته باشد، نشان این است که خدا او را دعوت کرده و در واقع این گام اوّل استجابت است.

رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اِذَا اَرَادَ الله اَنْ یسْتَجِیبَ لِعَبْدٍ اَذِنَ لَهُ فِی الدُّعَاء؛ (28) هرگاه خدا بخواهد جواب بنده‌ای را بدهد، به او اجازة دعا می‌دهد.»

این طلب در ما هم از ایجاد توست                    رستن از بیداد یا رب داد توست (29)

همچنانکه هر توبة انسان همراه با دو تحفة الهی است: یکی توفیق توبه و دیگری قبول و پذیرفتن آن توبه از جانب خداوند، هر دعای انسان نیز محفوف و همراه با دو تحفة الهی است: اوّل توفیق و اجازة دعا نمودن و دوم اینکه دعای او را می‌پذیرد و استجابت می‌کند.

چون خدا خواهد که مان یاری کند                    میل مان را جانب زاری کند

ای خدا! زاری ز تو، مرهم زتو                         هم دعا از تو، اجابت هم ز تو

با توجه به مطالب گذشته در اینجا به برخی از علل و حکمتهای عدم استجابت دعا اشاره می‌کنیم:

الف. خیانت

در روایت آمده که حضرت علی‌علیه‌السلام در روز جمعه‌ای خطبة بلیغی خواند، آن‌گاه مردی برخاست و عرض کرد: من دربارة قول خداوند که می‌فرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ (30) «بخوانید مرا اجابت می‌کنم شما را»، می‌پرسم: «فَمَا بَالُنَا نَدْعُو فَلَا یجَابُ؛ چرا ما دعا می‌کنیم؛ ولی مستجاب نمی‌شود؟»

حضرت فرمود: «إِنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَالٍ: أَوَّلُهَا أَنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ کَمَا أَوْجَبَ عَلَیکُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیئاً وَ الثَّانِیةُ أَنَّکُمْ آمَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَهُ وَ أَمَتُّمْ شَرِیعَتَهُ فَأَینَ ثَمَرَةُ إِیمَانِکُمْ وَ الثَّالِثَةُ أَنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتَابَهُ الْمُنْزَلَ عَلَیکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُم‏؛ [راز عدم استجابت دعای شما این است که] دلهای شما با هشت خصلت خیانت نموده است: اوّل اینکه شما خدا را شناختید؛ ولی حق او را ادا نکردید، آنچنان‌که بر شما واجب کرده است؛ لذا معرفت [تنها و بدون ادای حق از طرف] شما باعث بی‌نیازی (اجابت دعا) نمی‌شود. دوم اینکه شما به رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله ایمان آوردید؛ ولی سنّت او را مخالفت کردید و شریعت او را [نابود کرده و] میراندید. پس کجا رفت ثمرة ایمان شما؟ سوم اینکه شما کتاب خدا را که بر شما نازل شده خواندید؛ ولی به آن عمل نکردید و [فقط] گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ ولی [در عمل و] پس از گفتن؛ مخالفت کردید.»

«وَ الرَّابِعَةُ أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَخَافُونَ مِنَ النَّارِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَقْدَمُونَ إِلَیهَا بِمَعَاصِیکُمْ فَأَینَ خَوْفُکُمْ وَ الْخَامِسَةُ أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَرْغَبُونَ فِی الْجَنَّةِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا یبَاعِدُکُمْ مِنْهَا فَأَینَ رَغْبَتُکُمْ فِیهَا وَ السَّادِسَةُ أَنَّکُمْ أَکَلْتُمْ نِعْمَةَ الْمَوْلَى وَ لَمْ تَشْکُرُوا عَلَیهَا؛ و چهارم اینکه شما [با زبان] گفتید که از آتش می‌ترسید؛ در حالی که تمام وقت به سوی آتش با معاصی خود می‌روید، پس ترس شما [از جهنّم] کجا رفت؟ و پنجم اینکه شما گفتید که مشتاق بهشت هستید؛ ولی همیشه کارهایی انجام می‌دهید که شما را از بهشت دور می‌کند، پس کجا رفت عشق شما به بهشت؟ و ششم اینکه شما نعمتهای [بی‌شمار] خداوند را خوردید [و استفاده کردید]؛ ولی شکر نعمت را انجام ندادید.»

«وَ السَّابِعَةُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَکُمْ بِعَدَاوَةِ الشَّیطَانِ وَ قَالَ «إِنَّ الشَّیطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُواً» (31) فَعَادَیتُمُوهُ بِلَا قَوْلٍ وَ وَالَیتُمُوهُ بِلَا مُخَالَفَةٍ وَ الثَّامِنَةُ أَنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیوبَ النَّاسِ نُصْبَ عُیونِکُمْ وَ عُیوبَکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ تَلُومُونَ مَنْ أَنْتُمْ أَحَقُّ باللَّوْمِ مِنْهُ فَأَی دُعَاءٍ یسْتَجَابُ لَکُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أَبْوَابَهُ وَ طُرُقَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا أَعْمَالَکُمْ وَ أَخْلِصُوا سَرَائِرَکُمْ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَیسْتَجِیبَ اللَّهُ لَکُمْ دُعَاءَکُم‏؛ (32) هفتم اینکه خداوند به شما دستور داده به دشمنی با شیطان، آنجا که فرمود: «براستی شیطان دشمن شما است و شما هم او را دشمن بگیرید»، پس با او دشمنی کردید بدون [اظهار] سخن و سرپرست [و دوست خود] قرار دادید، بدون مخالفت. هشتم اینکه شما عیوب مردم را در منظر دید خود قرار دادید و عیوب خود را نادیده می‌گیرید. کسانی را ملامت می‌کنید که خود سزاوارتر به ملامت هستید. پس کدام دعا [با این همه موانع] برای شما مستجاب می‏شود و حال آنکه شما راهها و درهای [استجابت] آن را بسته‌اید؟ پس از خدا بترسید و اعمال خویش را اصلاح کنید و نیّتهای خود را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر نمایید، آن‌گاه خداوند دعای شما را مستجاب می‌کند.»

ب. گناه

گناه هر چه باشد، در تأثیر دعا اثر منفی دارد. بعضی گناهان آثار بیشتری دارد، تا آنجا که دعا را رد می‌کند و برمی‌گرداند، به‌گونه‌ای که حتی هیچ اثری بر دعا مترتب نمی‌شود. در این زمینه حضرت سجّاد‌علیه‌السلام هفت گناه را نام می‌برد: «وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیةِ وَ خُبْثُ السَّرِیرَةِ وَ النِّفَاقُ مَعَ الْإِخْوَانِ وَ تَرْکُ التَّصْدِیقِ بِالْإِجَابَةِ وَ تَأْخِیرُ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ حَتَّى تَذْهَبَ أَوْقَاتُهَا وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ وَ اسْتِعْمَالُ الْبَذَاءِ وَ الْفُحْشِ فِی الْقَوْلِ؛ (33)

گناهانی که دعا را رد می‌کند [و نمی‌گذارد مستجاب شود عبارت‌اند از:]

1. بدنیتی [و نیتهای غیر الهی و شوم داشتن]؛

2. بدباطن بودن [و خیرخواه مردم نبودن و حسودی داشتن]؛

3. با برادران دینی نفاق و دورویی کردن؛

4. تصدیق به اجابت الهی را ترک کند [و باور و یقین به اجابت دعا نداشتن]؛

5. تأخیر انداختن نمازهای واجب از اوقات آن تا وقت آن بگذرد [و قضا شود]؛

6. با صدقه و کار نیک به خدا نزدیک نشدن؛

7. فحش و ناسزا گفتن [و بد زبانی کردن].»

ج. بی‌تدبیری

گاه راز عدم استجابت دعا این است که ما در زندگی تدبیر نداریم و یا از راهها و اسبابی که وجود دارد، بهره‌برداری نمی‌کنیم.

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «الثَّلَاثَةِ الَّذِینَ لَا یسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَالًا فَأَنْفَقَهُ فِی غَیرِ حَقِّهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَلَا یسْتَجَابُ لَهُ وَ رَجُلٌ یدْعُو عَلَى امْرَأَتِهِ أَنْ یرِیحَهُ مِنْهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهَا إِلَیهِ وَ رَجُلٌ یدْعُو عَلَى جَارِهِ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّبِیلَ إِلَى أَنْ یتَحَوَّلَ عَنْ جِوَارِهِ وَ یبِیعَ دَارَهُ؛ (34) سه گروه دعایشان مستجاب نمی‌شود:1. مردی که خداوند به او مال عطا کرده است و او آن را در غیر موردش انفاق می‌کند. آنگاه می‌گوید: خدایا رزقم بده! پس دعایش مستجاب نمی‌شود؛ 2. و مردی که علیه همسرش دعا می‌کند که از دستش راحت شود و حال آنکه خداوند امر طلاق وی را به‏دست او قرار داده است؛ 3. مردی که علیه همسایه‌اش نفرین می‌کند و حال آنکه خداوند برای او راهی قرار داده است که از همسایگی او خارج شود و منزلش را بفروشد.»

در روایت دیگری برخی اصناف اضافه شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله أَصْنَافٌ لَا یسْتَجَابُ لَهُمْ: مِنْهُمْ مَنْ أَدَانَ رَجُلًا دَیناً إِلَى أَجَلٍ فَلَمْ یکْتُبْ عَلَیهِ کِتَاباً وَ لَمْ یشْهِدْ عَلَیهِ شُهُوداً وَ رَجُلٌ یدْعُو عَلَى ذِی رَحِمٍ وَ رَجُلٌ تُؤْذِیهِ امْرَأَةٌ بِکُلِّ مَا تَقْدِرُ عَلَیهِ؛ (35) از گروههایی که دعایشان مستجاب نمی‌شود: یکی کسی که به شخصی قرض داده است؛ ولی نامه و رسیدی نگرفته است و شاهدی هم بر آن گواه قرار نداده است. [دوم] مردی که علیه خویشاوند نسبی خود نفرین کند و [سوم] مردی که زنی او را با تمام توان آزار می‌دهد؛ [ولی او علیه آن زن نفرین می‏کند و او را طلاق نمی‌دهد].»

و در روایت دیگری چهار گروه برشمرده شده است: «أَحَدُهُمْ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَیقُولُ: یا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ آمُرْکَ بِالِاقْتِصَادِ؛ (36) یکی از شماها که اموالش را [با بی‌تدبیری] فاسد کرده سپس می‏گوید: پروردگارا رزقم بده! خداوند می‌فرماید: مگر من تو را به میانه‌روی امر نکردم؟»

نتیجه در این بخش این شد که گاهی علّت عدم استجابت، بی‌تدبیری و کوتاهی خود انسان است.

د. چهارم: پاک نبودن قلب

ناپاکی قلب و ناخالص بودن نیتها عامل دیگری برای عدم استجابت دعا است. به این جهت معصومان بر پاکی قلب و پالایش روح تأکید بسیار نموده‌اند.

امام حسن‌علیه‌السلام فرمود: «وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یدْعُوَ اللَّهَ فَیسْتَجَابَ لَهُ؛ (37) اگر کسی مواظب قلبش باشد تا هواجس و خاطراتی که مورد رضای خدا نیست، در آن خطور نکند، من ضامنم که دعای او مستجاب شود.»

حضرت صادق‌علیه‌السلام می‌فرمایند: «در بنی اسرائیل مردی بود که سه سال از خدا خواست تا پسری به او بدهد و چون دید که خداوند دعایش را مستجاب نمی‌کند، عرض کرد: پروردگارا! آیا من از تو دورم که صدایم را نمی‌شنوی، یا به من نزدیک هستی و پاسخم نمی‌دهی؟ آن‌گاه کسی به خوابش آمد و به او گفت: تو از سه سال پیش با بدزبانی و دلی سرکش و ناپرهیزی و نیتی ناخالص خدا را می‌خوانی، پس زبانت را پاک کرده، با دِلَتْ از خداوند پروا کن و نیتت را نیکو نما! آنگاه [حضرت صادق‌علیه‌السلام فرمود:] آن مرد چنین کرد و سپس به دعا پرداخت و آن‌گاه پسری برایش به دنیا آمد.» (38)

لذا توصیه شده است که با زبانی که گناه نکرده‌ای خدا را بخوان و اگر این زبان را نداشتی، از دیگری بخواه که با زبان و قلب پاک برایت دعا کند.

از همین‏جا روشن شد که چرا تأکید شده است که هنگام رقت قلب دعا کنید. حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ الرِّقَّةِ فَإِنَّهَا رَحْمَةٌ؛ (39) دعا را در هنگام رقت [قلب و شکستن دل] غنیمت بدانید که رقت قلب رحمت الهی است.»

رقت قلب و گریه وقتی نمایان می‌شود که اخلاص در قلب راه پیدا کند، ولو مقداری و در چند لحظه. پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «إِذَا رَقَّ أَحَدُکُمْ فَلْیدْعُ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَا یرِقُّ حَتَّى یخْلُصَ؛ (40) وقتی یکی از شما رقت قلب پیدا کردید [و دلتان شکست] دعا کنید [که برآورده می‌شود]؛ زیرا قلب رقت نمی‌یابد؛ مگر زمانی که اخلاص پیدا کند.»

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است                      بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی (41)

امام علی‌علیه‌السلام فرمود: «لاَیقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِیةَ عَلَى قَدْرِ النِّیة؛ (42) تأخیر افتادن اجابت دعا ناامیدت نکند؛ زیرا عطا [ی خداوند] به اندازة [خلوص] نیت [تو] است.»

هـ. ترک امر به معروف و نهی از منکر

در کلامی از امیر مؤمنان‌علیه‌السلام اشاره شد که انجام امر به معروف و نهی از منکر عامل استجابت دعا است و ترک امر به معروف و نهی از منکر باعث تسلّط ناپاکان می‌شود، آن وقت است که هر کس هر چه دعا کند، مستجاب نمی‌شود.

«عمر بن عرفه» می‌گوید: «سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ یقُولُ: لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیسْتَعْمَلَنَّ عَلَیکُمْ شِرَارُکُمْ فَیدْعُو خِیارُکُمْ فَلَا یسْتَجَابُ لَهُمْ؛ (43) از امام هفتم‌علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه بَدانِ شما بر شما مسلّط می‌شود، آن‌گاه خوبان شما [هم] دعا کنند، مستجاب نمی‌شود.»

و. ترک کار و تلاش

امام صادق‌علیه‌السلام: «أَنَّ تَارِکَ الطَّلَبِ لَا یسْتَجَابُ لَه‏؛ (44) به‏راستی کسی که [برای رسیدن به هدفی] دنبال کردن و تلاش نمودن را ترک می‌کند، [دعایش] مستجاب نمی‌شود.»

قرآن کریم هم می‌فرماید: «وَاَنْ لَیسَ لِلْاِنْسَانَ اِلَّا مَا سَعَی»؛ (45) «و اینکه نیست برای انسان جز آنچه تلاش کرده است.»

در کنار دعا و خواستن از خداوند، تلاش و کوشش برای دستیابی به حاجت خود هرگز نباید کمرنگ و یا بی‌رنگ شود.

ز. عدم شناخت خدا

گاه راز عدم استجابت، عدم شناخت واقعی خدا است. جمعی خدمت امام صادق‌علیه‌السلام رسیدند و عرض کردند: «نَدْعُو فَلَا یسْتَجَابُ لَنَا؟!؛ دعا می‌کنیم؛ ولی مستجاب نمی‌شود [چرا]؟» حضرت فرمود: «لِأَنَّکُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَهُ؛ (46) زیرا شما کسی را می‌خوانید که [مقام عظمت و علم و قدرت] او را نشناخته‌اید.»

و همان حضرت در ذیل قول خداوند که می‌فرماید: «فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیؤْمِنُوا بِی»؛ (47) «اجابت کنید مرا و به من ایمان بیاورید.» فرمودند: «یعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَى أَنْ أُعْطِیهُمْ مَا یسْأَلُونِّی؛ بدانند که من بر اعطاء آنچه از من درخواست می‌کنند توان دارم.»

ح. لقمه حرام

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یسْتَجَابَ لَهُ فَلْیطَیبْ کَسْبَهُ وَ لْیخْرُجْ مِنْ مَظَالِمِ النَّاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَا یرْفَعُ إِلَیهِ دُعَاءُ عَبْدٍ وَ فِی بَطْنِهِ حَرَامٌ أَوْ عِنْدَهُ مَظْلِمَةٌ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِه‏؛ (48) هرگاه یکی از شما خواست دعایش مستجاب شود، کسبش را پاکیزه [و حلال] کند و باید از مظلمه‌های مردم [و حق الناس] خارج شود [و خود را پاک کند] و براستی خداوند دعای بنده‌ای را که در شکمش لقمة حرام باشد و یا در نزد او مظلمه‌ای از خلق خدا باشد مستجاب نمی‌کند.»

پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز بارها بر این مسئله تأکید نموده است، از جمله فرمود: «إنَّ الْعَبْدَ لَیرْفَعُ یدَهُ إِلَى اللهِ وَ مَطْعَمُهُ حَرَامٌ فَکَیفَ یسْتَجَابُ لَهُ وَ هَذَا حَالُهُ؛ (49) به‏راستی عبدی دستش را به سوی خدا بالا می‌برد [برای خواستن حاجت] در حالی که طعامش حرام است؛ چگونه دعای او مستجاب می‌شود؛ در حالی‌که حالش این است.»

و حتی یک لقمة حرام نیز در بی‌اثر کردن دعای انسان مؤثر است و برعکس، وقتی لقمه حلال شد، دعا به سرعت به هدف استجابت اصابت می‌کند.

حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در جمع بین این دو نکته فرمود: «أَطِبْ کَسْبَکَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُکَ فَإِنَّ الرَّجُلَ یرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَى فِیهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ یوْماً؛ (50) کسبت را پاک کن، دعایت مستجاب می‌شود. به‏راستی مردی که لقمة حرام را به دهان می‌نهد، تا چهل روز دعای او مستجاب نمی‌شود.»

داستان

یکی از پادشاهان، آهویی برای یکی از علمای بزرگ فرستاد، و پیام داد که این آهو حلال است، از گوشت آن بخور؛ زیرا من آن را با تیری ساخت دست خودم صید کرده‌ام، و با اسبی که از پدرم ارث برده‌ام، آن را دنبال نموده‌ام.

آن عالم در پاسخ گفت: پادشاهی به استادم دو پرندة دریایی هدیه داد و گفت: از گوشت این دو بخور که با سگ شکاری خود آن دو را صید کرده‌ام.

استادم گفت: سخن دربارة این پرنده نیست، سخن در غذایی است که به سگ شکاری خود داده‌ای! آن سگ مرغ کدام پیرزنی را خورده تا برای صید قدرتمند شده است؟ بنابراین در این شکار آهو هم باید دید اسبت، علف کدام ستم‌کشیده را خورده است که نیروی حمل تو را برای صید پیدا کرده است؟ (51)

در روایت آمده که حضرت موسی‌علیه‌السلام مردی را دید که به شدّت تضرّع و زاری و دعا می‌کند؛ در حالی که دستش رو به آسمان است. خداوند به حضرت موسی‌علیه‌السلام وحی کرد: این شخص به هر مقدار گریه و زاری کند «لَمَا اسْتَجَبْتُ دُعَاءَهُ لِأَنَّ فِی بَطْنِهِ حَرَاماً وَ عَلَى ظَهْرِهِ حَرَاماً وَ فِی بَیتِهِ حَرَاماً؛ (52) دعای او را مستجاب نمی‌کنم؛ چون در شکمش [لقمة] حرام است و بر پشت، و در خانة او [نیز مال] حرام است.»

ط. حقّ النّاس و ظلم بر مردم

نه تنها لقمه حرام مانع استجابت دعا می‌شود؛ بلکه هرگونه مال و حق مردم به عهده و گردن انسان باشد، استجابت دعا را سد می‌کند.

حضرت علی‌علیه‌السلام می‏فرماید: خداوند به عیسی بن مریم‌علیه‌السلام وحی کرد: به مردم بنی اسرائیل بگو: «أَنِّی غَیرُ مُسْتَجِیبٍ لِأَحَدٍ مِنْکُمْ دَعْوَةً وَ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِی قِبَلَهُ مَظْلِمَةٌ؛ (53) براستی من دعای احدی از شما را که در نزد او مظلمه‌ای از مردم باشد [خواه حق مالی باشد و یا ظلم و ستمی در حق کسی روا داشته باشید] مستجاب نمی‌کنم.»

حضرت صادق‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أُجِیبُ دَعْوَةَ مَظْلُومٍ دَعَانِی فِی مَظْلِمَةٍ ظُلِمَهَا وَ لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِثْلُ تِلْکَ الْمَظْلِمَة؛ (54) خداوند می‌فرماید: به عزّت و جلالم قسم که دعای مظلومی را که در موردی بر او ظلم شده، در صورتی که [خود چنان ظلمی را در حقّ دیگری انجام داده باشد و] مظلمه‌ای مثل آن برای دیگری بر او باشد، مستجاب نمی‌کنم.»

محاسبه کم‏ترین حق الناس

از شیخ شهید نقل شده است که: «احمد بن ابی الحواری گفت: آرزو کردم که ابو سلیمان دارانی [زاهد معروف قرن سوم] را [که استادم بود] در خواب ببینم، تا آنکه بعد از یک سال [از مرگش] او را در خواب دیدم. گفتم: یا معلّم! با تو چه کردند؟ گفت: «ای احمد! یک وقتی از باب صغیر می‌آمدم شتری را که از [گیاهِ] درمنه بار می‌برد، پس چوبی از آن گرفتم، نمی‌دانم که با آن خلال کردم یا آنکه فقط در دهان و دندان کردم و دور انداختم. اکنون مدّت یک سال است که گرفتار حساب آن هستم.» مؤلف (= شیخ عباس قمی) گوید که: این حکایت استبعاد ندارد؛ بلکه آن را تصدیق می‌کند آیة شریفة «یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی‏ صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ»؛ (55) «[حضرت لقمان به فرزندش فرمود:] پسرم! اگر به اندازة سنگینی دانة خردلی [کار نیک یا بد] باشد و در دل سنگی یا در [گوشه‌ای از] آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را [در قیامت برای حساب] می‌آورد.» (56)

ی. گناه بعد از دعا

گاه ممکن است انسانی پاک باشد و اهل گناه و ظلم به مردم نباشد، و لقمه حرام هم نخورده باشد؛ ولی بعد از دعا گناهی را انجام دهد که دعای او را خنثی می‌کند.

حضرت باقر‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ یسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَیکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِی‏ءٍ فَیذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَکِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِیاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی؛ (57) براستی بنده‌ای از خداوند حاجتی درخواست می‌کند، از شأن آن دعا این است که بزودی و یا با تأخیر مستجاب گردد، پس این بنده گناهی را مرتکب می‌شود. پس خداوند تبارک و تعالی به ملک می‌فرماید: حاجتش را برآورده نکن و از آن حاجت محرومش کن؛ زیرا او در معرض غضب من قرار گرفت و مستحق حرمان و ناامیدی از طرف من شد.»

ک. دعا از سر غفلت

گاه دعا از سر غفلت و بی‌توجهی است؛ به زبان دعا می‌کند و خدا را می‌خواند؛ ولی دل و دیده به سوی دیگران دارد. چنین دعایی نیز مستجاب نمی‌شود.

رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا یسْتَجِیبُ دُعَاءً مِنْ قَلْبِ غَافِلٍ لَاهٍ؛ بدانید خداوند دعای قلب غافل و سرگرم [به غیر خدا] را قبول نمی‌کند.»

آمده است: «حضرت موسی‌علیه‌السلام بر مردی که در حال سجده بود، عبور کرد. آن مرد در حال تضرّع و زاری و دعا بود. آن حضرت عرض کرد: پروردگارا! اگر حاجت این مرد به دست من بود، هر آینه برآورده می‌کردم.

وحی رسید:‌ای موسی! او مرا می‌خواند؛ ولی قلب او متوجّه گوسفندی است که دارد. پس اگر آنقدر سجده کند که مهره‌های پشتش خرد شود و چشمانش سفید گردد، دعای او را اجابت نمی‌کنم.» (58)

حضرت سجّاد‌علیه‌السلام فرمود: «کسی که امید به مردم نداشته باشد و تمام امورش را به خدا واگذار کند، خداوند تمام دعاهای او را مستجاب می‌کند.» (59)

ل. عدم مصلحت

انسان از آینده و مصلحت خویش خبر ندارد و گاه خواسته‌هایی از خداوند دارد که نه تنها به مصلحت او نیست؛ بلکه به ضرر اوست، و باعث هلاکت او می‌شود.

بسیاری از جوانان با دیدن دختر زیبایی دلباختة او می‌شوند و اگر مذهبی باشند، شروع می‌کنند به دعا و این‌که خداوند زمینة ازدواج با او را فراهم کند ولی نمی‌دانند که او دختر و یا پسر ناپاکی است که هرگز ازدواج با او به مصلحتشان نیست.

قرآن می‌فرماید: «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم»؛ (60) «چه بسا چیزی را بَدْ بدانید؛ در حالی که به خیر [و صلاح] شما باشد و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید؛ در حالی که به زیان شما باشد.»

امام علی‌علیه‌السلام فرمود: «فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ وَ فِیهِ هَلَاکُ دِینِکَ وَ دُنْیاکَ لَوْ أُوتِیتَهُ؛ (61) چه بسا گاهی حاجتی را از خدا می‌خواهی که در اجابت آن هلاکت دین و دنیایت است.»

علّامه طباطبایی می‌گوید: «خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان»؛ «اجابت می‌کنم دعای کسی را که فقط مرا بخواند.» پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌ایم و یا در واقع برای ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودة روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آینده ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.» (62)

در جای دیگر می‌نویسد: «گاهی ما تخیلی داریم که واقعیت ندارد، مثلاً خیال می‌کنیم که مال برای ما خوب است؛ ولی نمی‌دانیم ضرر دارد. اگر پرده عقب رود، نه تنها دعا نمی‌کنیم؛ بلکه از آن نفرت پیدا می‌کنیم.» (63)

گر دعا جمله مستجاب شدی                                     هر دل عالمی خراب شدی

امام علی‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ کَرَمَ اللهِ سُبْحَانَهُ لَا ینْقُضُ حِکْمَتَهُ فَلِذَلِکَ لَا یقَعُ [لاَ تَقَعُ‏] الإِجَابَةُ فِی کَلِّ دَعْوَةٍ؛ (64) کرم خداوند منزه و پاک، حکمت او را نقض نمی‌کند. به این جهت است که هر دعایی [که مخالف حکمت خدا باشد] مستجاب نمی‌شود.»

جوانی خواستگار دختری بود، خیلی تلاش و دعا و راز و نیاز کرد؛ امّا سرانجام ازدواج با او تحقق نیافت. از خداوند سخت گله‌مند بود که دعایش را مستجاب نکرده است. بعد از مدتی که این جوان با دختر دیگری ازدواج کرد، آن دختر اوّلی بر اثر بیماری خطرناکی از دنیا رفت. آنوقت آن جوان گفت: چه خوب شد که دعایم مستجاب نشد.

جمع‌بندی

دعا در فرهنگ قرآن و روایات از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، تا آنجا که ارزش و قدر و منزلت انسان بستگی به دعای او دارد، در عین حال از توجّه به اسباب دیگر غافل نشویم و به خدا هم خدایی یاد ندهیم؛ زیرا او بهتر از ما مصلحت ما را می‌داند و نسبت به حاجت ما، نه عاجز و نه ناتوان است و نه جاهل و نادان و نه رحمت و خزانه او رو به پایان. بدانیم، هیچ دعایی بدون اثر نیست؛ یا ذخیرة آخرت می‌شود، یا بلاها را از ما دفع می‌کند و یا حاجاتمان برآورده می‌شود. و خود دعا کردن در واقع نوعی اجابت از طرف خداوند است.

امّا موانع برآورده شدن دعا عبارت‌اند از: ادا نکردن حق خداوند، سنّت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله را اطاعت نکردن، از جهنم نهراسیدن، و برای بهشت کاری نکردن، شیطان را اطاعت کردن و با او دشمنی نکردن، عیوب خود را نادیده گرفتن و عیوب مردم را به زبان آوردن، نیت و باطن بد داشتن، نفاق، نماز را به تأخیر انداختن، صدقه و نیکی به دیگران را ترک کردن، بد زبان بودن، تدبیر در کارها نداشتن، اسراف و تبذیر کردن، از امکانات موجود استفاده نکردن، ناپاکی قلبها، غفلت و قساوت، ترک امر به معروف و نهی از منکر، خدا را نشناختن، خوردن لقمة حرام، حق الناس به گردن داشتن و به مردم ستم روا کردن، ارتکاب گناه بعد از دعا، مصلحت نبودن و... .

لازم است که بدانیم گاهی اجابت دعا بخاطر ازدیاد ثواب و پاداش تأخیر می‌افتد، و یا اینکه خداوند دوست دارد صدای بنده‌اش را بشنود. و از یاد نبریم که برای استجابت دعا از زمانهای مقدّس چون جمعه و ماه رمضان و... و از مکانهای مقدّس چون مکه و حرم حسینی بهره بریم و آداب دعا را نیز به کار بندیم.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). غافر/60.

(2). بقره / 186.

(3). فرقان / 77.

(4). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 93، ص 300، ح 37.

(5). الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 هـ. ش، ج 2، ص466.

(6). «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ-: ادْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ؛ رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: دربهای بلاء را با دعاء ببندید». بحار الانوار، ج 93، ص 288، ح 3. و امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْقَضَاء؛ بدرستی که دعا قضاء را از بین می‌برد» الکافی، ج 2، ص 469.

(7). الکافی، ج 1، ص183، ح 7، باب معرفة الامام.

(8). منتخب میزان الحکمة، ص 186؛ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 192، باب 17؛ بحار الانوار، ج 90، ص 301.

(9). بحار الانوار، ج 90، ص 317، باب 24.

(10). الکافی، ج 2، ص 489.

(11). بحار الانوار، ج 73، ص 19.

(12). وسائل الشیعة، ج 7، ص 78.

(13). همان، ج 6، ص 431.

(14). همان، ج 10، ص 213.

(15). الکافی، ج 4، ص 224.

(16). اقبال، سید بن طاووس، ص 325.

(17). زاد المعاد، ص 256.

(18). وسائل الشیعة، ج 14، ص 537.

(19). سفینة البحار، ج 3، ص 49.

(20). مؤمن / 40.

(21). اصول کافی، ج 2، ص 486.

(22). بحار الانوار، ج 68، ص 135، ح 12؛ وسائل الشیعه، حرّ عاملی، آل البیت، قم، بی‏تا، ج 15، ص 235، ح 20364.

(23). الکافی، ج 2، ص 491، ح 9.

(24). تحف العقول، حرّانی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ص 280، و بحار الانوار، ج 75، ص 138، باب 21.

(25). الکافی، کلینی، تحقیق: علی اکبر غفاری، بیروت، دار صعب ودار التعارف، چ چهارم، 1401 هـ. ق، ج 2، ص 491، ح 9.

(26). سفینة البحار، شیخ عباس قمی، دار الاسوه، 1427 هـ. ق، ج3، ص 57.

(27). الکافی، ج 2، ص 471.

(28). کنز العمال، متقی هندی، شماره 3156، به نقل از منتخب میزان الحکمة، محمدی ری شهری، قم‌، دار الحدیث، 1382، ص 181، ح 2113.

(29). مولوی.

(30). غافر/60.

(31). بقره / 40.

(32). سفینة البحار، شیخ عبّاس قمی، ج 3، ص 57 ـ 58؛ مستدرک الوسائل، نوری، قم‌، آل البیت، 1408 هـ. ق، ج5، ص 269، ح 2 (5841).

(33). وسائل الشیعه، شیخ محمد حرّ عاملی، ج 11، ص 520.

(34). الکافی، ج 2، ص 510، باب من لا یستجاب دعوته.

(35). وسائل الشیعه، حرّ عاملی، ج 7، ص 126، باب 5.

(36). الکافی، ج 4، ص 56.

(37). بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 67، ح11.

(38). الکافی، ج 4، ص 13، (دار التعارف).

(39). الدعوات، راوندی، ص 30، ح 60 به نقل از منتخب میزان الحکمة، ص 182.

(40). الکافی، ج 2، ص 477، ح 5، (دار الصعب).

(41). حافظ.

(42). بحار الانوار، ج 90، ص 301؛ مستدرک الوسائل، ج 5، ص192، باب 17.

(43). الکافی، ج 5، ص 67، وج 7، ص 51.

(44). الکافی، ج 5، ص 84.

(45). نجم / 39.

(46). بحار الانوار، ج 93، ص 368، ح 4.

(47). همان، ج 93، ص 323، ح 37.

(48). همان، ج 93، ص 321، ح 31.

(49). ارشاد القلوب، دیلمی، ص 149، به نقل از منتخب میزان الحکمة، ص 182، ح 2119.

(50). منتخب میزان الحکمة، ص 182، ح 2120.

(51). سرگذشتهای عبرت‌انگیز، محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات روحانی، قم، دوم، ص 66.

(52). سفینة البحار، ج 3، ص 56.

(53). مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 5، ص 270، باب 61.

(54). بحار الانوار، ج 75، ص 312، ح 20؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 50، ح 20950.

(55). لقمان/16.

(56). منازل الآخرة، شیخ عباس قمی، مؤسسه انصاری، دوم، 1380، ص 103.

(57). بحار الانوار، ج 73، ص 329، ح 11.

(58). عبرتها در آینه داستانها، احمد دهقان، انتشارات نهاوندی، 1378، اوّل، ص 113؛ کشکول عبّاسی، ابراهیم عبّاسی، ص 43.

(59). بحار الانوار، ج 75، ص 110، ح 16.

(60). بقره / 216.

(61). بحار الانوار، ج 90، ص 301، مؤسسة الوفاء؛ مستدرک الوسائل، آل البیت، ج 5، ص 192، باب 17.

(62). المیزان، علامه طباطبایی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، دوم، 1392، ج 2، ص 35.

(63). همان، ص 32.

(64). غرر الحکم، شماره 3478، به نقل از منتخب میزان الحکمة، ص 183.

 

 

 

 

  • محمد حمزه

دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۳ ق.ظ

دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام

مسئله دعا و نیایش یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در مکتب تشیع جایگاه خاصی داشته است و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیوسته آن را در سیره عَمَلی خود تبلیغ و ترویج نموده اند. گواه و شاهد بر این امر، ادعیه بسیاری است که از جانب ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است؛ دعاهایی چون: دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعا عرفه، ابو حمزه ثمالی، صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه مأثوره.

الف. یکی از مواقعی که اهل بیت علیهم السلام به دعا و استمداد از قدرت لا یزال الهی روی می‌آوردند، هنگام خطرات و پیشامدهای ناگوار و سخت بوده است که «میدانهای نبرد و مبارزه» از جمله این مواقع است:

1. در ماجرای جنگ بدر - که نخستین و سخت‌ترین جنگ بزرگ مسلمانان با مشرکان بود - ابن عباس چنین نقل می‌کند: شبی که در روز آن جنگ بدر رخ داد، پیامبرصلی الله علیه وآله به همراه مسلمین به مناجات و راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند. (22) رسول خداصلی الله علیه وآله رو به قبله ایستاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده بود و همچنان به نیایش و استغاثه ادامه می‌داد تا آنجا که عبا از دوشش به زمین افتاد. ایشان در دعایش عرض می‌کرد: «خدایا! وعده‌ای را که به من داده‌ای، تحقق بخش! پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.» (23)

2. درباره جنگ احد نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: زمانی که مردم در روز جنگ احد پیامبرصلی الله علیه وآله را رها کردند و از اطراف ایشان متفرق شدند، رسول خداصلی الله علیه وآله دست به دعا برداشته، عرض کردند: «اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ...؛ (24) بارخدایا! سپاس مخصوص توست. به سوی تو شکوه می‌آورم و از تو یاری می‌جویم.»

3. همچنین امام علی علیه السلام در مواقع حساسِ میدانهای جنگ، به وسیله دعا کردن از خداوند استمداد می‌جستند؛ از جمله در «یوم الهریر» که سخت‌ترین روز نبرد صفین بود و جنگ بر دوستان امیر المؤمنین علیه السلام شدّت گرفته بود، دعای «کَرْب» را قرائت کردند و آن دعایی است که اگر شخص گرفتار و غمگین بخواند، خداوند او را از آن غم نجات می‌بخشد: «دَعَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَی أَوْلِیائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْکَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ کَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ.» (25)

4. نمونه بارز دیگر این أمر، حضرت سید الشهداءعلیه السلام می‌باشد؛ همان وجود نازنینی که وقتی در کربلا و در سخت‌ترین شرائط قرار گرفت، تنها پروردگار خود را خواند و از او یاری خواست.

- از جمله وقتی در عصر تاسوعا، سپاهیان «عُمر سعد» قصد آغاز حمله را داشتند، امام علیه السلام خطاب به برادر خود، حضرت ابو الفضل علیه السلام فرمود: «إِرْجِعْ إِلَیهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الاِْسْتِغْفَارِ؛ (26) به سوی آنان باز گرد و اگر توانستی، امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز، مناجات و استغفار با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می‌داند که من به نماز برای او و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار علاقه دارم.»

- در صبح روز عاشورا آن هنگام که «عمر سعد» مشغول آرایش صفوف لشکر خویش بود، چون چشمان امام علیه السلام به انبوه لشکر دشمن افتاد و سیل عظیم صفوف دشمن را در مقابل خویش دیدند که کمر به قتل وی بسته اند، دستها را به سوی آسمان بلند کرده، این دعا را خواندند:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی؛ (27) بار خدایا! تو در هر غم و اندوهی، تکیه گاه و در هر پیشامد ناگواری، مایه امید من هستی.»

- و بنا بر نقل شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و سید بن طاوس در «اقبال»، امام علیه السلام در آخرین دقایق حیات خود چشمان مبارک را باز کرده و به سوی آسمان متوجه گردیده، برای آخرین بار با پروردگار خویش چنین مناجات نمودند: «اللَّهُمَّ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمَ الْجَبَرُوتِ شَدِیدَ الْمِحَالِ غَنِی عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِیضَ الْکِبْرِیاءِ...؛ (28) ‌ای خدایی که مقامت بس بلند، غضبت شدید و نیرویت بالاتر از هر نیرو است! از مخلوقات خویش بی نیاز هستی و در کبریا و عظمت خویش فراگیر.»

ب. همچنین از دیگر مواردی که ائمه علیهم السلام متوجه بارگاه قدس ربوبی شده، به مناجات با خدا می‌پرداختند، لحظاتی بود که از سوی دشمنان «تهدید به مرگ می‌شدند» و جان گرامیشان در معرض خطر قرار می‌گرفت:

1. از جمله این ادعیه، دعای امام صادق علیه السلام است. آن هنگام که منصور (خلیفه عباسی) حضرت را فرا خوانده بود و قصد کشتن ایشان را داشت: «فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیهِ رَأَیتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی سَرِیرِهِ وَ فِی یدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یرِیدُ أَنْ یقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَی جَعْفَرٍعلیه السلام وَ هُوَ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْکَلَامَ الَّذِی کَانَ جَعْفَرٌعلیه السلام یحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیهِ بِهِ...؛ (29) [راوی می‌گوید:] زمانی که امام علیه السلام را نزد منصور بردم، او را دیدم که بر روی تختش نشسته و در دستش عمود آهنینی است که می‌خواهد با آن امام را به قتل برساند. در این بین، به جعفر [بن محمد] علیهما السلام نگاه کردم و دیدم که دو لبانش حرکت می‌کند؛ پس شک نکردم که منصور او را می‌کشد، اما کلام جعفرعلیه السلام را نفهمیدم....»

2. همچنین در مرتبه دیگری که امام صادق علیه السلام به دربار منصور احضار شده بودند، ولی با سلامت از نزد او بیرون آمدند، در پاسخ کسی که از علت این امر شگفت سؤال کرده بود، فرمودند: «دعای جدم امام حسین علیه السلام را خواندم.» ربیع که راوی این جریان است، می‌گوید: «به خدا سوگند! هیچ گاه در گرفتاریها این دعا را نخواندم، مگر آنکه مشکلم بر طرف شد.» (30)

3. و از این قسم است دعای امام کاظم علیه السلام آن هنگام که آن حضرت را در گودال حیوانات درنده انداختند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ...؛ (31) به نام خداوند بخشاینده مهربان. خدایی جز او نیست، تنهای تنهاست، وعده‌اش را تحقق بخشید و بنده‌اش را یاری کرد، به لشکریانش عزت عطا فرمود، تمام گروهها [ی کفر و شرک] را به تنهایی شکست داد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.»

در خاتمه، این نکته را یادآور می‌شویم که اگر چه دعا در پیشامدهای ناگوار و مواقع نیاز مؤثر بوده و بدان سفارش شده است، لکن این گونه نیست که تنها محدود به چنین موقعیتهای خاص باشد؛ چرا که مسئله دعا و مناجات با پروردگار از امور فطری بشر است که در همه انسانها - از هر دین و آیینی که باشند - به نحوی بروز و ظهور دارد. از این رو، باید بکوشیم که این حالت فطری را که ممکن است در اعماق ضمیر انسان مدفون گشته و تنها در حالات اضطرار و نیاز رخ بنماید، به صورت عنصری فعال در صحنه زندگی خود آشکار سازیم و آن را یکی از ضروریات زندگی معنوی خود به شمار آوریم؛ چنان که در فرهنگ قرآنی ما نیز «دعا» از امور ضروری در حیات ایمانی معرفی شده است که دوری از آن پیامدِ تنزل شخصیت و مهجوریت انسان از رحمت الهی را خواهد داشت: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ (32) «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند.»

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

22) چنان که آیه 9 سوره انفال نیز به این مطلب اشاره دارد: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ.»

23) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق، ج 4، ص 437، ذیل آیه 9 سوره انفال.

24) بحارالانوار، ج 88، ص 209.

25) همان، ص 238.

26) سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، قم، جامعه مدرسین، حوزه علمیه، 1378 ش، ص 141.

27) همان، ص 160.

28) همان، ص 263.

29) بحارالأنوار، ج 88، ص 281.

30) مکارم الاخلاق، فضل بن حسن طبرسی، منشورات شریف رضی، چاپ ششم، 1392 ق، ص 350.

31) بحارالانوار، ج 88، ص 328.

32) غافر / 60.

 

 

  • محمد حمزه